ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
با دیدن خنده هات و شیطنتات تنها اسم تو میشه عشق کوچولو ..... من دستهامو سپر میکنم تا امنیت رو حس کنی ..... مامانی بارها از کوه کوسن ها و متکاها بالا میری رو حس فتح قله بهت دست میده ، دستهای کوچولو نقلیتو محکم به بالای میز یا مبلی که حالا تو فاتحش شدی می کوبی و خبر نداری که دل من هزاربار ریخت تا به اون بالا برسی . باورت میشه نیلا این روزای من فتح قله میز خونه توسط عشق کوچولو شده ، باورت میشه حرف های آدم ها و دلخوشی هاشون برام در مقابل تلاش تو خیلی کمرنگ شده باورت میشه دنیای من شدی !
وقتی گریه می کنی دستهاتو تو هوا می رقصونی ، وقتی می خندی انگار کل قندای دنیا تو دلم آب میشه آخه مامان تو بودن شیرین ترین کار دنیاس عزیزم .
حالا هفت ماه گذشته و تو به دنیای من رنگ دادی
اون اوایل دنبال نیلای درونم بودم و حالا وقتی می خوابی دنبال چشماتم ، وقتی میگن حرف می زنی راه میافتی دندون درمیاری نمی دونی چه حالی میشم .
عشق کوچولو
هر روز به اندازه ی یه زمین فوتبال چهاردست و پا دنیای اطرافتو کشف میکنی و با صدای زنبور کوچولوت سرفه های شادی میکنی ، دیوونتم عشق کوچولوی من ، همیشه بخند مامان