نیلا عسلی

مامان با عشق تو مغرور میشه

نیلا عسلی

مامان با عشق تو مغرور میشه

دختر رویایی من تویی

مامان تو بودن یک حس خوب در دنیاست . مامان دختری که در نوزده ماهگی روی بلندترین سرسره ی پارک می نشیند . مامان دختری که از تونل سرسره ای تند و تیز پارک با زانو پایین می آید . مامان دختری که دنبال بچه ها می رود و جلوتر از آنها درست مثله یک رهبر می گوید Biya Biyaaaaa  YAAAAA .  مامان دختری که وقتی می فهمد محیط عوض می شود برای همه بوس می فرستد و بلند میگوید Khodaaaaa . مامان دختری که خودش می خواهد غذا بخورد . خودش برای خودش فیلم بگذارد . خودش آب بخورد . خلاصه خودش بخوابد . مامان دختری که کل پارک تو را به دنیال خودش می کشد و خیلی که از تو دور شد بلند می گوید BIYAAAA . من عاشقت هستم . اصلا دوست نداشتم آرام بودی . من دختری را دوست دارم که کرانچی تند فلفلی  یا نودل خام  می خورد برای اینکه روی حرفش بایستد . 

با تو بودن حس خوبی دارد . من بچه های آرام زیادی دیدم اما تو بی قراری و پر انرژی . سگ کوچولویی که برایت گرفتم و با صدای بلند شروع به سر و صدا می کند با گریه بلند تو دیشب شروع کرد و تو با دست روی سرش زدی که هیس . خلاصه از اینهمه شیطنت و بازیگوشی برای تو را در آغوش گرفتن یک راه پیدا کردم . شیر میشوم و تو را میخورم و تو هم که بازی شیر شدن را دوست داری   فقط اینبار اجازه میدهی زیرگلویت را ببوسم .