ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
تعریف می کرد که قدیما از سفر مکه کلی جنس میاوردن ، مثلا پتو و یخچال و ... یه بار تو تلویزیون نشون داد که روی یکی از همین یخچالها نوشته بود مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه است !!! حالا هم مقصود نیلاست و کیش فقط یک بهانه ست . خلاصه من و بابای نیلا و باباجون عظیم و مامان جون به سمت کیش پروازیدیم . نیلا اذیتم نکرد ولی حدود یک ساعت از مسافت تهران کیش رو داشتم بهش شیر میدادم . ولی از امروز بگم که رفتیم گشت جزیره و خانم راهنما که اسمش آیدین بود خیلی با نیلا حال کرد خلاصه کلی ازش عکس گرفت ، نیلا هم حرفهاشو به زبون نیلایی ترجمه می کرد .
یه دختره هم تو پردیس 2 بیچاره از من اجازه گرفت نیلا رو بقل کرد تا ازش عکس بگیره که بابای نیلا دوان دوان به سمت ما آمد و با واکنشی خشانت بار نیلا را نجات داد ، میگفت ممکنه ابولا داشته باشن مردم ... و من قانع شدم .
چرا مردا دختراشونو بیشتر از زناشون دوست دارن .... خعلی هم لوس وارانه بیشتر دوست دارن ، البته در این مواقع مردها میگن مگه آدم به بچه ی خودش حسادت میکنه ...
خوابم میاد دیگه
لطلفتی در این خشانت باری هست که نگو! دیگه برگرد. بسه بابا دلمون گرفت از نیلا ندیدگی