نیلا عسلی

مامان با عشق تو مغرور میشه

نیلا عسلی

مامان با عشق تو مغرور میشه

یعنی میشه خدا

توی اتاقش رو تخت صورتیش دراز کشیدم ، حالا بزرگ شده و به قول خودش یکی از کشوهای میز توالتش کشوی جواهراتشه ! یه کشو هم هنوز مال پمپرزاشه .

هنوز پنج سالشه ، هنوز پستونک میخوره ، هنوز موقع خواب نرمی میخواد ، لوژ لب میخواد ، حتی مداد ابرو .... یادمه اوایل که میخواستیم رژ لب رو قایم کنیم بعد از کلی سرگرم کردنش و بازی باهاش اخرش خیلی طلبکارانه می گفت .... لوژ من کووووووش ?.... حالا یه کم بزرگتر شده ، حالا که تو اتاق میدوه یاد اون روزی افتادم که تازه بدنیااومده بود و من تصور میکردم بزرگ تر شده اونوقت پیش خودم میگفتم یعنی میشه .... . حالا در مورد نیلا هم همون جوری شدم . باورش برام سخته که نیلا هم بزرگ میشه ، حرف میزنه یا .... . باور نکردنیه ولی چون مطمعنی اتفاق می افته یه حس خوبی بهت دست میده با خودم میگم یعنی میشه . حالا ازدواج الهام هم برام این حس خوبو اورد ، یه باور نکردنی که حالا که داره به سرانجام میرسه حس خوبی بهم داد ... به این نتیجه رسیدم تمام یعنی میشهههای دنیا رو خدا میشنوه .

حالا برای خدا یه لیست یعنی میشه درست کردم .... کسی دیگه تا اطلاع ثانوی از خدا چیزی نخواد چون من برای همه و بجای همه به خدا گفتم یعنی میشه 


نظرات 4 + ارسال نظر
شیرین پنج‌شنبه 29 آبان 1393 ساعت 20:22

یعنی یه روزی میشه ....

یعنی یه روزی می شه که همه ی یعنی میشه ها به دیدی شد تبدیل شن

الهام سه‌شنبه 13 آبان 1393 ساعت 18:06

در مورد مشکلات من و ژ هم بایستی بگم این مشکلات ریشه عمیق داره و فکر نکنم که حالا حالا ها تموم شه گفته باشم

الهام سه‌شنبه 13 آبان 1393 ساعت 18:04

خیلی قشنگ نوشتی عزیزم انشالله میبینی اونروزی رو که دخترت میره مدرسه میره دانشگاه میره سر کار عاشق میشه ازدواج میکنه بچه دار میشه بعد تو میشینی از ثمره زندگیت لذت میبری
در مورد حس خوبت نسبت به من ممنونم انشالله همیشه دلت پر باشه از عشق و محبت

الهام خودمی

ژ شنبه 10 آبان 1393 ساعت 08:49

فکرش رو بکن که مثلاً ما عمه ها بریم کادوی پای عقدش رو بندازیم گردنش.
اما نمی تونم در مورد الهام اظهار نظر نکنم. من و الهام یعنی می شه های زیادی داریم. یعنی می شه تموم شه؟؟؟؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.