ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
می گفت وقتی بزرگ میشن باید بیشتر نگران باشی ، حتی نگران قلبشون که عاشق میشه ، مراقب قلبشون که گریه می کنه ، مراقب قلبشون وقتی می شکنه . می گفت براش بگو چقدر ارزشمنده ، چقدر برات عزیزه نزار قلبشو راحت به آدمها تقدیم کنه ... همه ی این حرفا رو زدم که بگم مراقب قلبتم دخترم ... اونو راحت به کسی نده ... من و بابایی عاشق قلب توایم و ساز قلبمون و با ساز قلب تو کوک کردیم ... اگه یه روزی خواستی کسی رو وارد قلبت کنی بزار در بزنه تا من و بابایی در روش باز کنیم عزیزم ...
بابا ول کن بچه رو ! حالا بزار دو نفر هم وارد قلبش بشن چی میشه! عشق و دوست داشتن چیز خوبیه اگه هدایت بشه دختر منکه عاشق هرکی دلش بخواد میتونه بشه اجازه داره
تکلیف مارو مشخص کن ، تو که گفتی پسر میاری ! ای ناقلا
متاسفم. در رو نه تو نه بابایی نه خودش... در رو تقدیر باز می کنه . همین
درسته ولی نمیشه اختیار رو هم نادیده گرفت ابجی جان
دیگه بی انصافی نکن درو بزار خودش باز کنه تو فقط یادش بده که درو رو هر کسی باز نکنه .قصه ی شنگول و منگول و چندین و چند بار براش بگو تا ملکه ی ذهنش بشه .
اینجوری که بدتره بچم فکر می کنه همیشه گرگ ناقلا پشت دره